حیاتی در قطره
کیستم ؟
استن را زنجیری ست کران بر
پای
راکد قطره ای از رود گر
بماند
مردابی است
.. چه شدم وخواهم شد
خواهدم شد را معجزتی باید تا دانستن
پس تا
پسین تا شمایان گویید
اینگونه شدم جاری
قطره ی باران شفاف وپاک
وراستین
تصادم دو ابر سبک و مبهم
چونان انفجار آغازین
برفراز گربه ای شکلی از این کره
خاک
در راهی از این جهان بی پایان
در جوار بلندا کوهی سزاوار گام
آرش
از مامی سپید ریشه
از کوکب
ابر دیگر را حیدر نام
فیض- ترک تازی بر بن سبیل گربه این خاک
در فلات سبز تهران
عاشقی را نام نهادندم
پای بی آبله از آتش محک راستین
بگذشته
در پس سالها هنوزم جاوید
بیش نیم سده ای پیش
در بیست ودو مین برگ آذرین خزان
(سیزدهمین روز واپسین ماهی از میلاد)
سیاووش
مام مامم مادری با مهر
آتشی پرویز
بام مام مامم خانه ای
کوتاه
احمدی با فکر
خواهری دارم فنجانی از دریا
با ملک شویی از هر باد بر بلندای قله ای از قند
...........................................
همسری از جنس آتش پاک
شعله ای شراره ای( محدود )
وعشق را در جعبه چوبین محبوس
باخود نیاورد
.................................................
کودکانی درک وسهند
حفره ای در قلب بجای پدر
هسته
اندیشه-ی برتر
.....................................
دوستانی و ودانشی ودیگر هیچ
پیشه ام
نوح گونه درکی از چوب
اندکی اندیشه
کودکی هفت ساله جدا از مام
.....................................
حرف اول که آموختم من
آ بود
آغاز انفجار و آفتاب
آسمان امد
آب و ابر و آدمی
آفتاب را ابری گرفت
آیشی بر خاک شد
قطره در آبکند
رودی روان
آبتاب
با دلیل جاری معنا
خاک را سبز کرد
اندیشه
آورد
از یقین
آ و
دم در پی آگاهی از آغاز
سر بداد
انسان را بزاد
افزار ونیاز
آور
آوا
آفریدن
ابتکار
رسم و آیین
یا که سبز گشت
یا که آبگند آزمند
آدمی
آرمان آزادی و آزادگی
آینده شد
استواری استقامت
انقلاب
عشق آمد
عاشقی
آزمندی
آرزو
اجتماع عاشقان
آمد پدید
قطره
رود
اقیانوس عاشق
تا که خاک آبگند
آزمند آدمی
سنک آمد کوه شد
شب چشم بند
جاری اما راه را
ره می گشود
سیم وزر را
می شست
.....................
شب که چون آیین
تار ریگی بر کویر
گور میخواست
بر برهان دلیل
امد اما
رفت
با یک آذرخش
نور
باور آورد
صبح را
آهن امد آبگینه آذرنگ
آری آمد
راز تسلیم ورضا
سر_ تصدیق یقین
آتش اما سوخت
سوزاند
گفت نا
نا بگفتا نیستم
هستم رها
آتش آهن را بسوخت
پولاد کرد
میله آمد نیزه شد
هم دستبند
تیر آمد رود ساخت
جاری سرخی بر طپش
لاله آورد از یقین
خسته معشوق
باز ماند
در نیم راه
هجرت
سیاووش
17157 بازدید
10 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
12 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian